زندگی من


دختر زیبایی را دیدم که تن فروشی میکرد.
خیلی ها توی صف مشتاقانه در انتظار بودند.

من هم بی اختیار رفتم توی صف.

جلو که رسیدم دیدم تنش، تن ماهی جنوبه، سه تا خریدم .

شمام که همش دنبال موضوعات خاک بر سری هستید :|
برید از خدا بترسید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد