ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻳﻪ ﭼﻴﻨﻴﻪ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﺎﻻﻱ ﮐﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﻧﻪ : ﻫﻴﻦ ﺗﺎ ﺳﺎﻭ ﻻﻭ ﺗﺴﻴﻦ ﺷﻴﻦ !
ﻳﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺍﺯ ﮐﻮﻩ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺎﺩ :
کصافط خیلی ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ ؛ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﻦ


دوستم زنگ زده خونمون مادر بزرگم گوشی رو برداشته
در حالیکه گوشی دم دهنشه از من میپرسه بگم هستی یا نیستی؟!!!
من :|
مادربزرگمم همچنان منتظر جواب من! :|


ﯾﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﮔﻔﺘﻢ :ﺁﻗﺎ ﯾﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﻭﯾﻨﺴﺘﻮﻥ ﺑﺪﻩ
ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﮔﻔﺖ : ﻻﯾﺖ ﺑﺎﺷﻪ؟
ﯾﻬﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﻩ ﻻﯾﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﭽﻢﮔﻠﻮﺵ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﺸﻪ
ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻣﻪ
ﺧﯿﻠﯽ ﺭﯾﻠﮑﺲ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﻡ ، ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻪ
ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ ﻣﺎ ﭼﯽ ﺷﺪ : |

یه سری دختر تو دانشگامون هستن
ما فقط از پشت میشناسیمشون،یعنی از رو به رو ببینیم نمیشناسیم...


راستش رو بخوای دارم برای شام میرم خونه دوست دخترم، شاید یه موقعیتی پیش بیاد که بتونم یه کم باهاش حال کنم! فروشنده کاندوم رو بهش میده و پسره میره بیرون، اما هنوز از در داروخانه بیرون نرفته بود که برمیگرده و دوباره میگه: اگه میشه یه کاندوم دیگه هم بهم بدید، ... آخه خواهر دوست دخترم هم خیلی ناز و خوشگله، همیشه وقتی که منو می*بینه پاهاشو به طرز شهوت انگیزی باز می*کنه، فکر کنم اگه خوش شانس باشم بتونم با اون
هم یک حالی کنم!
فروشنده کاندوم دوم رو بهش میده و پسره میره، اما دوباره از در داروخانه بیرون نرفته که
برمیگرده و میگه: یه دونه کاندوم دیگه هم به من بدید، آخه مامان دوست دخترم هم
خیلی ناز و دل رباست و همیشه وقتی منو می*بینه نگام میکنه و نخ میده، فکر کنم
از من میخواد که یک کارایی بکنم!
خلاصه یه کاندوم دیگه هم میگیره و میره...
موقع شام پسره سر میز نشسته، در حالی که دوست دخترش سمت چپش هست،
خواهر دوست دخترش سمت راستش و مادر دوست دخترش روبروش.
در همین حال پدر دختره هم میاد سر میز شام و یهو پسره سرش رو میاره پایین و شروع
می*کنه به دعا کردن: خداوندا... به این سفره برکت بده... بخاطر همه چیزهایی که به ما
دادی ممنونیم...

خلاصه نیم ساعتی میگذره و پسره همچنان دعا میکرده: خدایا بخاطر همه لطف و محبتت سپاسگزاریم...

آخرش دیگه دوست دخترش شاکی میشه بهش میگه: نگفته بودی اینقدر مذهبی هستی!
پسره هم جواب میده: تو هم نگفته بودی پدرت داروخانه داره !!!

شوهرعمم زنگ زده میگه من رو در ف ی س ب وک نام*نویسی کن ... گفتم دفترچه آزمونش هنوز نیومده اومد خبرت میکنم ! حالا هر روز زنگ میزنه میگه دفترچش نیومده ؟ خخخخ


سلامتی پسری که داره به خاطر دوست دخترش عرق میخورهولی نمیدونه که دوست دخترش زیر یکی دیگه داره عرق میکنه

دیشب رفـده بودم دارو خونه آسپرین بگیرم ؛ نرسیده ، طرف گفت کـ ــاندوم نداریم هه هه...منم گفتم ننت خیلی دهن لقه هاطرف تا اومد از پشت پیشخون بیاد بیرون کیونمو گرفتم در رفـدم


گوشیم امروز بهم گفت : چرا منو میزنى به شارژ؟ واسه کى؟ واسه چى؟
هیچ جوابى نداشتم بدم ؛ فقط از اتاق رفتم بیرون گذاشتم کمى با خودش خلوت کنه!


آقا کیف پول من شده مثل پیاز ؛ بازش که میکنی گریت میگیره!!!