خاستگار عبارت است از:پسری بی عرضه که مادری فضول؛شمبول او را مانند کفش سیندرلا در دست گرفته و به دنبال سوراخ با سایز مناسب می گردد
.ﺳﻼﻣﺘﻴﻪ ﭘﺴﺮﻯ ﮐﻪ ﺭﻓﻴﻘﺶ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﺍﻭﻧﻮﺭ ﻭ ﺑﺒﻴﻦ ﮔﻔﺖ
ﺑﻪ ﻋﺸﻘﻢ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﭼﺸﻢ ﭼﺮﻭﻧﻰ ﻧﮑﻨﻢ
.
.
.
.
.
ﮔﻔﺖ ﺧﻔﻪ ﺷﻮ ﺑﺎﺑﺎ.ﻣﺎﻣﺎﻧﺘﻮ ﺑﺎ ﻳﻪ ﺷﺎﺳﻰ ﺑﻠﻨﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ.
رفتم کتابخونه گفتم ببخشید از سعدی چی دارین ؟
میگه کتابشو میخوای ؟
گفتم نه ! انگشتری , لباسی , کفشی اگه مونده میخوام !! : |
ملت داغونن بخدا
اگر دیدی جوانی بردرختی تکیه کرده
سریع بیاریدش کنار یهو سیبی چیزی
میخوره توسرش چارتافرمول به فیزیک اضافه میکنه
بدبخت میشیم