یادش بخیر با رفیقا پارسال داشتیم میرفتیم شمال بین راه یه سر رفتیم جمکران,
یه ویلچر یه گوشه افتاده بود کرممون گرفت بشینیم رو ویلچر,همینطور که مسخره
بازی در میاوردیم رفتیم سمت مسجد,چشمتون روز بد نبینه بعد از 5 دقیقه )
رازو نیاز
( من حواسم نبود کجام از روی ویلچر بلند شدم برم پیش بقیه!که دیدم ملت
یجوری نگام میکنن یه نگاه به خودم انداختم یه نگاه به ویلچر!تازه فهمیدم چه
غلطی کردم
نامردا امون ندادن در برم فقط التماس میکردم با شلوارم کاری نداشته باشن,)
فکر کرده بودن شفا گرفتم( پیرهنمو تکه تکه کردن,آخرش طوری شد که با ویلچر تا هتل رفتیم
اگه p حامله بشه ؛
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
میشه b !! به همین راحتی !سرشار از استعدادم نههههههههه
یادش
بخیر بچه بودم ی نارنگی گذاشتم توی کیفم ببرم مدرسه بخورم ، زنگ تفریح
کیفمو باز کردم دیدم نارنگیه له شده جذب شده تو کتاب فارسیم.
تا آخر سال هروقت هوس نارنگی میکردم یکی از برگه های کتابمو میخوردم
اﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ 1 ﺩﻓﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ
ﭼﯽ؟
ﻣﻦ : ﻫﯿﭽﯽ
ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﭼﯽ؟
ﻣﻦ : ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﯿﭽﯽ
ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﭼﯽ؟
ﻣﻦ : ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﻫﯿﭽﯽ
ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﭼﯽ؟
ﻣﻦ : ﺍﻗﺎﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺟﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻭﺍﯾﺴﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ
ﺷﻢ
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ : ﺑﺸﯿﻦ ﺳﺮ ﺟﺎﺕ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﻋﻄﺴﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ !!!
هترین راه جذب جوانان به مساجد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نصب اینترنت وای فای با سرعت بالا در مساجد است