میدونید چرا پرستارا اعصاب ندارند؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون میخاستن پزشک بشن اما کنکورو ریدن....میفهمی؟ررریدن
کنار داییم تو یه اتاق با چند نفر دیگه خوابیده بودم یهو داییم چسید.بعدم کله منو گرفت کرد زیر پتو هر چی زور میزدم در بیام میگفت دو تایی بو بکشیم زودی تموم شه!یعنی هلاک این مدیریت بحرانش شده بودم.
میدونید چرا پرستارا اعصاب ندارند؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون میخاستن پزشک بشن اما کنکورو ریدن....میفهمی؟ررریدن
پیرزن دید عزراییل داره میادازترس رفت تومهدکودک نشست پیش بچه ها
و شروع کرد به پفک خوردن!
عزراییل نشست پیشش گفت چکارمیکنی؟
پیرزنبا صدای بچگانه گفت:قاقامیخورم!
عزراییل گفت پس بخورکه میخوایم بریم ددر!!؟
خانومم رفت براى تولدم یک دست ظرف آرکوپال شیک گرفت
خیلى ازش تشکر کردم
دیشب تولدش بود ، جشن هم گرفته بودیم
من هم رفتم چهار حلقه لاستیک بارز براش خریدم!!
حالا قهر کرده رفته !!
شما میدونید چرا؟
تنها مردی که می تونه به یه زن دستور بده و بگه
دهنتو ببند و زنه هم با یه لبخند نگاش کنه و
دهنشو ببنده
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عکاسه
مدیونی یه درصد فکر کنی شوهرشه!!
ﺩﯾﺸﺐ ﺭﻓﺘﻢ ﺩﻭ ﺗﺎ ﮔﻮﻧﯽ ﮐﺸﻤﺶ ﺑﺮﺩﻡ ﻣﺴﺠﺪ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻥ
ﺑﺴﯿﺠﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﯿﺨﺎﻡ ﻋﺪﺱ ﭘﻠﻮ نذری ﺑﺪﻡ ,
ﺍﻭﻧﺎﻫﻢ ﺑﺎ ﻭﺿﻮ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﻥ ...
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﻻﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﮔﺮﻓﺘﻢ
ﭼﻪ ﻋﺮﻗﯽ ﺑﺸﻪ ... ﺟﺎﺗﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ
تعدادی مرد در رخت کن یک باشگاه گلف هستند
موبایل یکی از آنها زنگ می زند
مردی گوشی را بر میدارد و روی اسپیکر می گذارد و شروع به صحبت می کند
همه ساکت میشوند و به گفتگوی او با طرف مقابل گوش می دهند
مرد: بله بفرمایید
زن: سلام عزیزم منم باشگاه هستی؟
مرد:سلام بله باشگاه هستم
زن: من الان توی فروشگاهم یک کت چرمی خیلی شیک دیدم فقط هزار دلاره میشه بخرم؟
مرد: آره اگه خیلی خوشت اومده بخر
زن:می دونی از کنار نمایشگاه ماشین هم که رد میشدم دیدم اون مرسدس بنزی که
خیلی دوست داشتم رو واسه فروش آوردن خیلی دلم میخواد یکی از اون ها رو
داشته باشم
مرد:چنده؟
زن:شصت هزار دلار
مرد:باشه اما با این قیمتی که داره باید مطمئن بشی که همه چیزش رو به راهه
زن: آخ مرسی یه چیز دیگه هم مونده اون خونه ای که پارسال ازش خوشم میومد رو هم واسه فروش گذاشتن 950000 دلاره
مرد: خوب برو بگو 900000 تا اگه میتونی بخرش
زن: باشه بعدا میبینمت خیلی دوست دارم.
مرد:خداحافظ
مرد گوشی را قطع میکند مرد های دیگر با تعجب مات و مبهوت به او خیره میشوند
بعد مرد می پرسد: این گوشی مال کیه؟؟؟
ساعت یه رب به یازده شب شبکه قرآن یه برنامه گذاشته به اسم: "تلاوت های درخواستی"
من :|
حمید شب خیز :|
شبکه جِم موزیک :|
قرآن :|
آی لاو یو پی ام سی :|
وحی الهی :|
خودِ تلویزیون :|
شبکه MTV امریکا :|
محمد خردادیان :|
تاتیانا پِرس! :|
امشو شوشه لیپک لی لیلونه!! :|
مکالمه دو پسر:
پسر اول: چقدر خپل شدی مرتیکه … شبیه خرسای قطبی شدی الاغ…. کمتر بخور ،
از صبح تا شب مثل گاو آت و آشغال میخوری معلومه انقدر دایره میشی دیگه …
پسر دوم : خفه شو عوضی. حرف تو زر مفت هم نیست
( محکم تر شدن دوستی بین دو پسر و تموم شدن مکالمه با خنده )
مکالمه دو دختر :
دختر اول: خوشگلم یه مقدار تپل شدی ولی بهت میاد عزیزم …
دختر دوم: تو هم دماغت بعد عمل یه ذره زیادی کوچیک شده ولی بازم خوشگلی نانازم
( از فردای روز مکالمه هیچ رابطه ای بین دو دختر مشاهده نشده)