زندگی من


یه ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ داریم ﺭﻭﺑﺮﻭموﻥ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻭﻣﺪﻥ. ﺩﺧﺘﺮﺵ ﻭﯾﺎﻟﻮﻥ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ و ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﻥ ﮔﺮﻣﻦ.
ﭼﻨﺪﺷﺐ ﭘﻴﺶ ﻣﺎﺭﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺍﺳﻪﺷﺎﻡ.

ﻣﻦ ﭘﺎﺷﺪﻡ ﻛﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﺧﻮﻧﻪ، ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﮔﻔﺖ ﺍﻗﺎ ﮐﺠﺎ؟ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻦ ﺣﺎلا...

ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺸﻘﻮﻻﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻻﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﭘﯿﺎﻧﻮﻣﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﻡ.

ﺑﻌﺪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻧﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻧﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ:ﺗﻮ ﭘﯿﺎﻧﻮﺕ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﭼﺮﺍ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﮔﯽ ؟؟؟

ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﺎ ﺩﺑﻪ ﻯ ﺳﺮﮐﻪ ﺗﻨﺒﮏ ﻣﯽ ﺯﻧﻪ ﺧﻮﺩﺷﻢ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﻪ؛

ﯾﻪ ﺩﺑﻪ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ!!!…

ﺍﺻﻦ ﮐﻤﺮﻡ ﺷﮑﺴﺖ ﺧﺪﺍﺷﺎﻫﺪﻩ...

ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﺎ ﻣﻨﻮ ﻧﻴﮕﺎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺧﻨﺪﻩ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﮕﻮﺯﯾﺪ!...

زندگی من


ﺩﺧﺘﺮﻩ به ﭘﺴﺮﻩ ﻣﯿﮕه: ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻦ !
پسره ﻣﯿﮕﻪ : 28 ﺳﺎﻟﻤﻪ ! ﭘﺰﺷﮑﻢ، ﺩﻭ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻡ، ﻣﺎﺷﯿﻨﻢ لکسوس
ﻣﺸﮑﯿﻪ ! ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮐﺎﺭﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺭﻩ، ﺗﮏ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ !
و ﺷﻤﺎ ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
دختره میگه: به ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ، ﻫﻤﺴﺮﺕ

زندگی من


دوستی تعریف میکرد:
از خواب بیدار شدم، آروم لباس پوشیدم و طوری که زنم از خواب
بیدار نشه، جعبه ناهارم رو برداشتم، سگم رو صدا کردم و أروم رفتم توی
گاراژ خونه ، قایق ام رو بستم به پشت ماشینم و از خونه به قصد ماهیگیری رفتم بیرون!
بیرون باد شدیدی میومدو هوا هم خیلی بارونی بود.
رادیو رو هم که روشن کردم متوجه شدم تمام روز وضعیت هوا
به همون بدی باقی خواهد موند...
تصمیمم عوض شد. دوباره آروم برگشتم خونه، ماشین رو تو گاراژ پارک
کردم، لباسم رو دراوردم و یواش رفتم تو رختخواب کنار زنم که هنوز خواب بود ...
اون رو از پشت بغل کردم و اهسته تو گوشش گفتم:
* هوا بیرون خیلی بده...*
که همسر عزیزم جواب داد:
* اره، ولی باورت میشه که این شوهر احمق من تو همچین
هوائی رفته ماهیگیری؟

زندگی من


ﺗﻮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺳﺮﻫﻨﮕﻪ ﺑﻪ ﺩﺧﺪﺭﻩ ﮔﻔﺖ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻦ ﺑﺮﻭ ﻋﻘﺐ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩ
ﺭﻓﺖ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻋﻘﺐ ﻧﺸﺴﺖ |:
ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﺣﺮﻑ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯿﻪ ﺩﯾﮕﻪ

زندگی من


ﻣﺮﺍﺣﻞ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ
ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ :
1 ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺸﻬﺎ ﮐﻪ ﺗﺎ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺯﯾﺮ ﺷﮑﻢ،ﺩﻭﺭ ﭘﺎ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ
ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ !
2- ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﻧﺪ
3- ﻟﺒﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﻧﺪ
4- ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
5- ﻣﮋﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﮑَﻨﻨﺪ !
6- ﻧﺎﺧﻦ ﻫﺎﯼ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ !
7- ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﯿﺮ ﭘﺎﮐﻦ ﭘﺎﮎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
8- ﺻﻮﺭﺕ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﯾﻨﺪ !
9- ﻟﺒﺎﺳﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭ ﮐﻤﺪ ﺟﺎﺳﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ !
10- ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻨــــــــــــــ� �ﺪ !
ﭘﺴﺮﻫﺎ :
1- ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﻧﺪ
2- ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﻨﺪ
3- ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻨــــــــــــــ� �ــــــــــﺪ
ﺍﺯﺍﺗﺎﻕ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭﮐﻢ ﻧﻤﻴﭙﻮﺷﻦ , ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻦ

زندگی من


مورد داشتیم پلنگه به دختره حمله کرده دختره گفته :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

آقا پننگ منو نخل ببین چقد لادرم،بزال بلم غذا بخولم چااااق بشم چله بشششم بعدش بیام تو منو بخول!!!
میگن پلنگه از خنـده تمام خالاش ریخته

زندگی من


مورد داشتیم دختره رفته امتحان رانندگی بده افسره بهش گفته چرا از لاین خارج شدی؟ دختره گفته جناب سروان هی میومدن پی وی پیشنهاد دوستی و فلان میدادن منم دلیت اکانت کردم از پشت ، اون سه تا دختر عقبی هم زود برداشتن لاین رو نصب کردن!
سرهنگه وقتی صحنه رو دید با لبخندی ملیح جان به جان آفرین تسلیم کرد!

زندگی من


دقت کردین 30 ثانیه با مامانت دعوا میکنی
حرف زدن مامانت با خودش 3 ساعت طول میشکه!
هی خودشو لعن و نفرین میکنه میگه این چه دیوثی بود من زاییدم والا!

زندگی من

چندتا شیشه مشروب خریدم برای اینکه کسی نفهمه خالیشون کردم توشیشه گلاب گذاشتمش تویخچال.
!دیروز رفتم دیدم همشون خالین
میگم:پس گلابهای من کو؟
مادربزرگم میگه:سفره ابوالفضل داشتم همشو شربت کردم دادم مهمونا
دستت دردنکنه مجلسمون یه شوروحالی
داشت.فقط نعره میزدن

زندگی من


آیا می دانستید کانگوروها بدون وضو نماز میخوانند ؟؟؟
میدونی چرا؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آخه دستشون نمیرسه مسح سر و پاشون رو بکشن!

من برم سراغ اکتشافات بعدیم!