زندگی من


با پسرخاله ام داشـتیم مـیرفتیم جـلوب درشون، کـارداشـت...
بـعد،رسـیدیم جـلو در

گـفت: حـرکـتو نـگا! مـرگه مـن نـگا کـن ایـنجارو ...

پسرخاله ام زنـگه خونشونو زد بـعد آبجیش آیفونو بـرداشـت ...

قـبل از ایـنکه آبجیش چـیزی بـگه سـریع

گُفت: کـیه؟ = )

آبـجیشم هـُول کـرد گـُفت :مـَنم = ))

بـعد سـریع درو بـاز کـرد = )))))))

خـدا وکـیلی نـیم سـاعـت دراز کـشیده بـودیم تـو پـیاده رو داشـتیم قـهقهه مـیزدیـماااااا

خدایا این دخترارو از ما نگیر
= )))

نظرات 1 + ارسال نظر
دختر جمعه 5 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:37 ب.ظ

به سلامتی پدر و مادرتون که از بچه شانس نیاوردن !!!

are

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد