زندگی من


یارو از زندان فرار میکنه میره یه خونه و یه زن و شوهر رو پیدا میکنه گروگان میگیردشون و میبنددشون به یه صندلی.بعد گردن زنه رو میبوسه و میره حمام
مرده به زنه میگه : عزیزم این از لباسهاش معلومه زندانی فراریه و اونجا هم زن دم دستش نبوده.با اون بوسه ای که به گردنت زد اگه خواست باهات *** داشته باشه مقاومت نکن تا هر دو زنده بمونیم هر چند میدونم برات چندش آوره.مقاوم باش واسه عشقمون
زنه میگه عزیزم اون گردن من رو نبوسید فقط در گوشم گفت من همجنسبازم و این شوهرت هم خیلی خوشگله
مقاوم باش عزیزم به خاطر عشقمون

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد