زندگی من


خانم پرستاری خودش تعریف می کرد می گفت:بالای سر یکی از مجروحانی که مدتی بیهوش مانده بود ایستاده بودم که به هوش آمد و اولین کسی که دید من بودم. با صدایی مردد پرسید من شهید شدم؟رگ شیطنتم گرفت و گفتم بذار کمی سر به سرش بذارم! جواب دادم آره شهید شدی!باز با همون صدا پرسید شما هم حوری هستی؟دیدم شیطنتم جواب داده با لبخند بدجنسانه ای گفتم بله من حوری هستم!کمی مکث کرد و گفت ریدم تو قیافت!؟میخوام برم جهنم....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد